تبریز

10 جاذبه برتر تبریز
1. استخری با قدمت تاریخی
در قلب تبریز استخر بزرگی جای گرفته است که پیش از صفویان بزرگترین منبع ذخیره آب جهت آبیاری باغهای شرق تبریز بود. در زمان قاجار، شاهزاده قهرمان میرزا، هنگامی که فروانروایی تبریز را به عهده داشت، تصمیم گرفت این استخر را احیا کند. دستور داد که عمارت 2 طبقه زیبایی در وسط آن بسازند. از وسط ساحل شرقی استخر تا محل عمارت خیابانی ساخت و کوه بلندی را که در شرق استخر بود به صورت سکو و پله درآورد و در جاهای مختلف آن جویها و آبشارهایی ایجاد کرد. قهرمان میرزا میخواست این بنا را به کاخ ییلاقی خود تبدیل کند و روزهای گرم تابستان را در آنجا بگذراند. اما بخت با او یار نبود. هنوز کار تزیین بنا تمام نشده بود که دنیا را ترک کرد. فرزندانش این حادثه را به فال بد گرفتند، عمارت متروک ماند و از آن تاریخ به بعد، فقط استخر شاه برای ذخیره کردن آب، جهت آبیاری مزارع و باغهای شهر در تابستانها استفاده شد. در دوران پهلوی این استخر به شهرداری واگذار شد و از آن روز تاکنون به یکی از مکانهای تفریحی زیبا برای خانوادهها تبدیل شده است. در وسط این استخر یک کاخ هشت ضلعی زیبا خودنمایی میکند که مانند جزیرهای سر از آب بیرون آورده است. این بنا در ابتدا از خشت ساخته شده بود و در سال 1346 بنای امروزی را ساختند. نام این جاذبه محبوب، ائل گلی است. قدم زدن در ائل گلی شما را به تکهای از تاریخ میبرد و اگر کمی قوه تخیل خود را فعال کنید میتوانید دست در دست یکی از درباریان قاجار در در آنجا قدم بزنید، از نسیم خنک استخر جانی تازه بگیرید و سفری به آن روزگار را تجربه کنید.
2. سفری به مشروطه
تصور کنید معجونی بنوشید و به صورت نامرئی به درون تاریخ سفر کنید. با باقرخان و ستارخان سر یک میز بنشینید و به تصمیمگیریهای سرنوشتساز تاریخسازان گوش فرا دهید. برای تحقق این رویا نیازی به نوشیدن معجون نیست؛ کافی است راهی شهر تبریز شوید و به خانه مشروطه سر بزنید. خانه مشروطه ملک شخصی میرزا مهدی کوزه کنانی (از رهبران صدر مشروطیت) بوده است. در یکی از روزهای پر تلاطم سال 1247، محمدعلی شاه مجلس را به توپ بست. در آن زمان حاج مهدی کوزهکنانی برای پشتیبانی از مشروطهخواهان خانه خود را در اختیار آنها قرار داد. این خانه محل تجمع برجستهترین چهرههای مشروطه مانند ستارخان، باقرخان و... در آذربایجان شد و تکههای مهمی از تاریخ آنجا شکل گرفت. سالها گذشت و تمام آن آدمها و اتفاقات به گوشهای از تاریخ سپرده شدند و امروز درب آن خانه به روی همه باز است. معماری خانه مشروطه به سبک قاجاری است و تزیینات بینظیر، نورگیرها و درهای منبتکاری شده و پنجرههای ارسی آن آنقدر زیبا هستند که ساعتها نگاه شما را به خود جذب خواهند کرد. در این خانه، موزهای نیز ساخته شده که در آن اسناد تاریخی انقلاب مشروطه، سلاح کمری ستارخان، وسایل شخصی سران مشروطه، دستگاه چاپی که با آن شبنامههای دوره مشروطه را چاپ میکردند، تصویر اسناد تاریخی انقلاب مشروطیت و فرمان مشروطیت را میتوانید ببینید. بازدید از این موارد مانند همان معجون عمل خواهد کرد و شما را به درون تاریخ میبرد.
3. خانه ابدی فرهنگ و ادب
در محله سرخاب تبریز یکی از گورستانهای تاریخی شهر وجود دارد. قبرستانی که در آن حدود 400 شاعر و عارف ایرانی از پیش از 800 سال پیش خفتهاند و به مقبرهالشعرا شهرت دارد. میتوان در میان مقبرهها قدم زد و به صدای شعرهایشان گوش فرا داد. از معروفترین افرادی که در این قبرستاناند و میتوانید صدای شعرهایشان را از میان سکوت سنگین سنگها بشنوید، محمدحسین شهریار (بزرگترین غزلسرا و شاعر معاصر ایران)، حکیم اسدی طوسی، خاقانی شروانی و شاپور نیشابوری هستند. این قبرستان هم بعد از زلزله متروک شد. اما در سال 1350 طرح «غلامرضا فرزانمهر» برای احداث بنای یادبود مقبرهالشعرا انتخاب شد. طرحی که امروزه این بنای یادبود را به یکی از نمادهای تبریز تبدیل کرده است.
4. نگین فیروزهای تبریز
در آن روزها که تبریز پایتخت سلسله قراقویونلو بود ابوالمظفر جهانشاه دستور ساخت مسجدی را در پایتخت خود داد. او حاکم مقتدری بود و این بنا را به یادبود پیروزیهای خود ساخت. برای این منظور دستور داد تا سوره «فتح» را کامل و به شکل برجسته، دور تا دور بالای شبستان بزرگ بنویسند. معماران و طراحان زبردست جمع شدند و طی 30 سال هر کدام گوشهای از این بنا را ساختند. آجر به آجر روی هم گذاشتند، کاشی به کاشی کنار هم چیدند تا یکی از شاهکارهای معماری اسلامی را بسازند. جهانگردان و تاریخنگاران بسیاری از زیباییهای این مسجد نوشتهاند، یکی از آنها نادرمیرزا قاجار است که در توصیف این مسجد مینویسد: «روزگار بگذرد که چشم روزگار چنین بنایی را نخواهد دید».
5. عشقی از جنس شعر
مگر میشود نام تبریز بیاید و اشعار استاد شهریار در ذهن زمزمه نشود؟ شاعری که او را با بیت معروفی چون «آمدی جانم به قربانت ولی حالا چرا*** بی وفا حالا که من افتادهام از پا چرا» به یاد میآوریم. حتما داستان عشق آتشین و ناکام او را شنیدهاید. عشقی که باعث انصراف او از رشته پزشکی در سال آخر شد و او را شاعر کرد. ماجراهای این عشق ناکام به اشعارش شور و حالی دیگر بخشید و تک تک اشعار دیوانش را بیاغراق به برگی طلایی از درخت پربار ادبیات ایران تبدیل کرد. شهریار پس از هشتاد و سه سال زندگی شاعرانه در سال ۱۳۶۷ هجری شمسی درگذشت و بنا به وصیتیش در مقبرهالشعرا تبریز به خاک سپرده شد. به آرامگاه شهریار بروید و گوش به نوای اشعار زیبایش بسپارید.
این مسجد گلدسته و میانسرا ندارد و کاشیهای فیروزهای و لاجوردی، امضای آن است. نام این شاهکار زیبا مسجد کبود است. سال 1352 زلزلهای رخ داد که آسیب زیادی به تبریز وارد کرد. مسجد کبود نیز با تمام ابهت و زیباییش نتوانست از غرش زمین جان سالم ببرد و گنبدهای خود را از دست داد. سالها بعد، رضا معماران گنبد اصلی مسجد را مرمت کرد و مرمت کاشیکاریهای آن هنوز هم ادامه داد. با وجود تمام دردهایی که در گذر زمان کشیده هنوز هم آبیهای دلربای مسجد کبود دل هر تماشاگری را میرباید. با قدم زدن در آن و تماشای کاشیهای معرق فیروزهای و لاجوردی و رقص زیبای خطوط ثلث، نستعلیق، نسخ و طرحهای هندسی و اسلیمی در داخل و بیرون بنا میتوان دلیل شکوه این مسجد را در طول تاریخ درک کرد.
6. آجر به آجر داستان
خواجه تاجالدین علیشاه، وزیر اولجایتو و بهادر خان، از ایلخانان مغول، دستور ساخت ارگی را داد که جانش را گرفت! در یکی از روزهای شوم زندگیش هنگامی که برای بازدید بنا رفته بود، تکهای از سقف به زمین افتاده و باعث مرگ او شد. این اتفاق سبب توقف ساخت این بنا در آن دوران شد. آجر به آجر این ارگ پر از روایتهای تاریخ است و در هر دورهای لباسی متفاوت به تن کرده. این بنا در سالهای جنگ ایران و روسیه به یک ارگ نظامی و محوطه آن در دوران مختلف قاجار به انبار غلات و مخزن مهمات قشون تبدیل شد. در همین دوران حصاری دور آن کشیدند و به نام ارگ مشهور شد. پس از مشروطه، با هجوم روسها، مردم تبریز به دفاع پرداختند. در این زمان بود که سینه خود را ستبر کرد و مکانی شد برای دفاع تبریزیها. اما روسها در سال ۱۲۹۰ سینه ستبر این ارگ را به توپ بستند. هنوز رد درد از تنش پاک نشده بود که پس از اشغال روسها، گلولههای توپ آتش، بخشی از برج و باروی ارگ را فرا گرفت و آسیب زیادی به دیوارهای آن وارد کرد. در دوران مشروطه و قیام مردم تبریز، بار دیگر پناه و سنگر مبارزان مشروطهخواه و نیروهای ستارخان و باقرخان در برابر شلیک توپخانه محمدعلی شاه قاجار شد. ارگ علیشاه (طاق علیشاه، مسجد علیشاه، ارگ تبریز) با ارتفاعی حدود 33 متر از بلندترین بناهای آجری شهر تبریز است. جهانگردان تاریخی در سفرنامههای خود آن را یگانه بنای شهر توصیف کردهاند که از دور دست دیده میشده. امروزه بازماندههای ایوان جنوبی سازه علیشاه در مرکز شهر تبریز برای ما باقی مانده است. با نگاه کردن به آن میتوانید آجر به آجر از داستانهایش را بشنوید.
7. تیمچهای که از غارت ولیعهد جان سالم به در برد!
بازارها پر از روایت فرهنگ، هنر و زندگی مردماند؛ فقط کافی است در آنها قدم بزنید و میان شلوغیها به صدای حجرهها گوش بسپارید. بازار بزرگ تبریز یکی از بزرگترین بازارهای سرپوشیده آجری جهان و از شاهکارهای معماری ایرانی است. این بازار بزرگ از بازارچهها، دالانها و تیمچههای متعددی تشکیل شده است. هرکدام از این تیمچهها راوی تکهای از هنر و فرهنگ مردماند. یکی از مهمترین قسمتهای این بازار بزرگ، تیمچه «مظفریه» است که در آن فرشهای ابریشمی اصیل و دستبافت زیبا به فروش میرسد. این تیمچه حدود 130 سال پیش توسط یک تاجر معروف به حاج شیخ جعفر قزوینی ساخته شد. میگویند وقتی مظفرالدین میرزای ولیعهد در آن زمان به این تیمچه میرود و بسیار از آن جا خوشش میآید. آن زمان رسم بر این بود که اگر ولیعهد از چیزی تعریف میکرد باید آن را به او پیشکش میکردند. شیخ قزوینی فرد باهوشی بود و در آن لحظه گفت که من نام این تیمچه را به شما هدیه میکنم. نام تیمچه شد تیمه مظفریه و با این کار تیمچه را از غارت ولیعهد نجات داد. شکل و ظاهر تیمچه مظفریه تقریبا تا الان تغییری نکرده است. سقف بلند و نورگیرهای کوچک و بزرگ سفید و رنگی در حاشیهها و وسط سقف هنوز هم همانطور که دل مظفرالدین شاه را برد دل شما را نیز میرباید. این تیمچه دو طبقه دارد که هر طبقه آن روایت هزاران فرش است. طبقه همکف اغلب به فروشندگان فرش و حجرههای طبقه بالا بیشتر به کارهای جانبی مانند طراحی قالی و رفوگری اختصاص دارد.
8. دومین موزه باستانشناسی ایران
موزه یکی از بهترین مکانها برای کشف و درک فرهنگ و تاریخ هر کشوری است. بعد از موزه ملی ایران موزه آذربایجان در شهر تبریز دومین موزه باستانشناسی کشورمان است. در این موزه آثار بسیار مهمی از آثار تاریخی هزاره سوم قبل از میلاد تا عصر معاصر نگهداری میشود که قدمت آنها این موزه را به یکی از مهمترین موزههای ایران تبدیل کرده است. موزه آذربایجان از سه بخش باستانشناسی، مردمشناسی و تاریخ مشروطیت تشکیل شده است. در این موزه آثار کشف شده از 4000 سال پیش از میلاد، سکههای قدیمی، کتابخانهای سه هزار جلدی و مجسمههایی مفهومی و هنری نگهداری میشود.
9. مزار سالار ملی
وقتی نام انقلاب مشروطه به میان میآید، نام ستارخان و باقرخان در کنار آن میدرخشد. در آن روزگار پرتلاطم انقلاب مشروطه، باقرخان ریاست مجاهدین محله خیابان تبریز را به عهده داشت. پس از به توپ بستن مجلس، با ستارخان به جنگ مسلحانه با قشون دولتی، که تبریز را در محاصره داشت، پرداخت. همکاری این دو فرد انقلابی باعث شد تبریز از محاصره در بیاید. در نهایت، مجاهدین پیروز شدند و مجلس شورای ملی، به باقرخان لقب سالار ملی داد. عدهای در نزدیکی قصر شیرین باقرخان را به قتل رساندند. مقبره او اکنون در بوستان مفاخر تبریز (پارک طوبی) قرار دارد. ستارخان و باقرخان از قهرمانان مشزوطه ایران بودند و اگر دلاوریهای آنان نبود شاید تاریخ به گونه دیگری رقم میخورد.
10. کلیسایی در قلب تبریز
اوژن بوره کشیشی فرانسوی بود که در زمان قاجار مدتی در تبریز زندگی میکرد. او که فرد ثروتمندی بود با هزینه خود کلیسایی را در محله میارمیار این شهر بنا کرد. کلیسایی آجری که در بدو ورود به آن بالای درب ورودی گچبری زیبایی از حضرت مریم در میان ده فرشته مقدس خودنمایی میکند. آنچه این کلیسا را خاص کرده معماری آن است؛ بر خلاف اکثر کلیساهای دنیا که به شکل صلیب هستند، این کلیسا مستطیلی شکل است. این کلیسای تاریخی به کلیسای کاتولیکها یا عذرای توانا شهرت دارد. کلیسای عذرای توانا امروزه متعلق به مسیحیان کاتولیک ایران است و مراسم و اعیاد آنها در آن برگزار میشود.